داستانهای کوتاه

ساخت وبلاگ
زنی وارد مطب دکتر شد..هنگام معاینه به دکتر گفت : جناب دکتر عذر میخوام امکانش هست هنگام معاینه شوهرم هم کنارم بشینه ؟ دکتر که بهش برخورده بود گفت : خانم محترم من یک دکتر متخصص هستم ، از خدا میترسم در ضمن من یک شخصیت محترمی هستم برای خودم !!زن جواب داد : میدونم جناب دکتر بحث شما نیست ..مشکل اینجاست که منشی شما یه خانم بسیار خوشکله و شوهر من نه دکتر متخصصه نه از خدا میترسه و نه شخص محترمیه بذارید بیاد کنار خودم بشینه !! داستانهای کوتاه...
ما را در سایت داستانهای کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alishskyo بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 21:18